سجاده ى خيس مادرم... ( شرم نوشته اى از سامان عظيمى )

سجاده ى خيس مادرم... ( شرم نوشته اى از سامان عظيمى )

چه بغضى دارم امشب برادر... چه بغضى دارم امشب برادر... آخه... آخه شنيدم كه پدر آرزوى مرگشو كرد!!! چه بغضى دارم امشب برادر... ميگن... ميگن شدم وارث درد... آخه مادر ، بخاطرم گريه مى كرد...!!! بميرم واسه گريه هاش ؛ چادر شب قشنگ شو!!! اوخى بازم داشت واسه من دعا مى كرد...!!! اما مادر... مادر كه اشك هاش نميدونن كه چقدر ... ميشكنم از قلبى كه دردهاش من باشم... . اى كاش بميرم و نبينم كه مادر ، دلواپس من باشه و خيره به در ؛ ميخواد بره سراغمو بگيره از كسى كه رفته و رفته ديگه سفر... آخه مادر... خيلى كوچيكه پيش تو ، غرورتو نشكن نرو... نرو نرو ارزش نداره بخدا ، اگه دلش با من بود اون ؛ هرگز نميشد اون جدا... آخه خدا... اشك هاى مادرو نگاه!!! دارم ميتركم بخدا... . چه بغضى دارم امشب برادر... نميدونى چه زجرى من كشيدم ؛ خودم با جفت چشم هام اشك هاشو ديدم!!! بميرم. سجاده ش چه خيسه خيس بود!!! از غصه م انگارى مادر مريض بود...!!! ناجور بحرانيه وضعم برادر.. دارم از دست ميرم ؛ از دست مادر... چه دردى دارم از درد جدايى.. ، دلم تنگه برادر جان كجايى؟؟؟ دوباره خشك شدن اشك هام رو گونه م...!!! خبر دارى هنوز تو خاك و خونم؟؟؟ برادر جان خبر دارى شكستم؟ مردم از انتظار از بس نشستم؟ جواب قلپمو از كى بگيرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ميترسم توى اين غربت بميرم... برادر جان كجاست دست هاى گرمت؟ داداش كوچيكه تو كشتن برادر... همه رفتند.. نموند همدرد و ياور.. چقدر خالى شده پشتم برادر...!!! برادر جان همه اشك هامو جمع كردم واسه... ، روزى كه گفتن پدرو دوست ندارى ؛ برادر... نشونشون بدم... . ميدونم بعده رفتنم "مردم ميگن:" ميگن كه از سنگ شده و دلش واسه هيشكى نسوخت...!!! اما اونا كجا بودن؟؟؟ وقتى يكى شب تا سحر ؛ چشم هاشو به جاده مى دوخت... كجا بودن اون لحظه ها؟؟؟ كه من عزيزترين بودم... پدر نوازشم مى كرد. فرزند بهترين بودم... بگذريم از اين همه حرف ؛ گريه كه تأثير نداره.. ميميرم و زنده ميشم... مادر چشم هاش اشك مياره...... واس خاطر اشك مادر ؛ يه مدتى ميرم سفر... اين نامه رو ميدم به تو ، خبر سلامتى مو ببر... پدر باور نداشت برم ؛ واسه اينم وداع نكرد... شنيدم وقته رفتنم ، همش منو صدا مى كرد... اشك چشم هاى مادر هم شد بدرقه ى راه من.. اميدوارم كه جفتشون ؛ بگذرن از گناه من.. رفتم كه با نبودنم ، غصه شونو كم بكنم.. فضاى سرد خونه رو ، خالى از ماتم بكنم.. اما انگار با رفتنم ، به غم هاشون اضافه شد!!! رو ندارم كه برگردم.. دل ديگه بى اراده شد... اينقدر نگردين دنبالم. بگذرين از خاطره هام... اشك مادر ريخت پاى من..! با چه رويى ميخوام بيام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دردهامو ريختم تو خودم.. هرگز جيكم در نيومد... اين همه مدت.................. تركيدم. برادر صبرم سر اومد.. هيشكى نپرسيد كه چرااااااااا؟ اين همه گوشه گير شدم.. گذشت ديگه دوران من.. انگارى خيلى پير شدم...!!! قسم به اشك حسرتم به آخر خط رسيدم.. دنياى آشوبى دارم... از زندگى خير نديدم.... بازم كه خيس شدن چشاش!!! تموم كنم نامه رو باز ، الهى قربونش برم كه گريه كرد سره نماز... بغضمو ميخورم بازم.. اين آخرين جمله ى من... از ته قلب بى كسم: نبينم اشك هاتو مادر...: تو جون من... تو قلب من... مادر تويى همه كسم. مادر تويى همه كسم. تنهاترين تنها سامان!!! ( مادرم ، الهى قربونت برم : اميدوارم كه اشك تو ؛ باز نچكن رو عكس من... تو عاشقى... تو قلبت ميتپه برام... برعكس من ، بر عكس من... منو ببخش.. منو ببخش كه گريه هام نميتونن... نميتونن حسمو منتقل كنن... خيلى دوست دارم مادر.. منو ببخش... منو ببخش... هرچقدر هم پنهون كردم اما نشد... ببخش اگه اين شد سبب ؛ دردمو منتقل كنم... منو ببخش... منو ببخش... خيلى دوست دارم مادر. )

نظرات شما عزیزان:

رویا

ساعت15:32---31 ارديبهشت 1392

[وب سایت]

عزیزم به منم سر بزن
پاسخ: ممنون از اينكه به وبم سر زدين رويا خانوم. خيلى خوشحال شدم از حضور گرمتون. ببخشيد راستش من الان چند وقته نتم قطع و با uc mobile ميام نت و متاسفانه نميشه تو blogfa كامنت بذارم، بازم ممنونم ازتون و ببخشيد از اينكه نميتونم براتون كامنت بذارم...

y ashegh

ساعت14:41---22 اسفند 1391

[وب سایت]

mer30 dadashe nazam az nazaraye khoshgelet....

KiMiYa

ساعت23:03---7 اسفند 1391

[وب سایت]

امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری ، که آدم نه خودش میداند دردش چیست

و نه هیچ کس دیگر ، فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود ، دلش آغوش

گرم میخواهد...
پاسخ: kheyliiii ziba bood aji kimiya ... kheyli mamnoonam azatoon

mehdy

ساعت14:27---6 اسفند 1391

[وب سایت]

سلام سامان جون وبتون خیلی زیباست و از این مطلبتون خیلی خوشم اومد خوشخال میشم که به سر پناه ماهم سری بزنید البته اگه افتخار میدید
پاسخ: salam dadashe man mersi. ba eftekhar link shodi... khoshhal misham bishtar hozoureto to webam dashte basham.

یه عاشق تنها

ساعت16:04---28 بهمن 1391

- [ایمیل]

عشق براي من عين ديوانگيست! بدون قانون! بدون منطق! بدون مصلحت‌انديشي! كاملاً وحشي!!! بعضي‌ها نماد عشقشان كبوتر يا مرغ عشق است. چه نماد لوس و بي‌مزه‌اي! نماد عشق براي من گرگ است! گرگي كه ميشود اطمينان و حريص بودن را در چشمانش خواند. گرگي كه هيچوقت رام و اهلي نميشود! گرگي كه معني آرامش را نمي‌فهمد! گرگي كه آنقدر بي‌منطق هست كه همه چيز را به خاطر عشقش زير پا بگذارد

پاسخ: Salam Daash Reza, Mersi

اجــــــــــــــــی محـــــــــــــــــدثه

ساعت20:24---9 بهمن 1391

[وب سایت]

سلام داداش گلم خوبی عزیزم

اره دیگه ماهم دانشجو شدیم

تو خوابگاه باحال بود با بچه ها خوش میگذشت

کلاس ها که فعلا توپیچ هستن برگزارنمیشم

از هفته ی دیگه باید برم

موفق باشی گلم درساتو بخون

پرنسس

ساعت20:42---7 بهمن 1391

[وب سایت]

سلام داداش کوچیکه ی من.خوبی؟حالت چطوره؟

امتحانا خوبه؟

فقط دفعه ی بعد یهو غیبت نزنه باشه؟

مرسی که اومدی سر زدی...
پاسخ: سلام علكم آجى بزرگه ى خودم. مرسى. خواهش ميكنم... راستش آجى اين روزها مشكلاتى باعث ميشه زياد نتونم نت بيام ولى باوركن آجى بخدا اگه باشم حتما ميام بهت سر ميزنم. اگه نظرهام تأييد نشه مطمئن باش نيستم!!! ممنونم ازت آجى من

mahsa

ساعت9:11---7 بهمن 1391

[وب سایت]

جا برای من گنجشک زیاد است ولی به درختان خیابان تو عادت دارم عادتم داده خیال تو که یادم باشد یاد من هم نکنی باز به یادت باشم

slm na in che harfiye merc az hozuret
پاسخ: khahesh mikonam ajim. vazifam bood

رامین

ساعت22:28---6 بهمن 1391

[وب سایت]

: سلام داداش سامان گل و سنبل. داداش ما همینطوری قبولت داریم بدجور.

پاسخ: Fadat Dadash Ramin

رامین

ساعت23:37---4 بهمن 1391

[وب سایت]

هر كس آنچنان مي ميرد كه زندگي مي كند

آپم
پاسخ: Chashm, Daashi Ramin

اجی محدثه

ساعت14:17---3 بهمن 1391

[وب سایت]

سلام داش گلم اقا سامان

جالب بودخیلی قشنگ بود فدات داداش

ساعت22:14---2 بهمن 1391

- [ایمیل]

اینجا سکوت مطلق حکم فرماست...

آهنگ گذاشته ام....

به عکس زیبایت خیره شده ام....

عکسی که تنها سهم من از این عشق بود....

همین نه بیشتر.....

عکسی که با دیدنش غم هایم بیشتر...

و اشک هایم سرازیر تر می ش
پاسخ:
Ye Aks Che Lotfi Mikone Be Ye Dele Tang...

یه عاشق تنها

ساعت22:14---1 بهمن 1391

- [ایمیل]

چه قدر سخته منطقی فکر کنی...

وقتی احساساتت داره خفت میکنه...

پاسخ: are dadash reza... mersi kheyli ziba bood.

یه عاشق تنها

ساعت21:19---30 دی 1391

- [ایمیل]

کاش حداقل جوانمردی می کردی!

و مهربانیم را بهانه رفتنت نمی کردی!

تا من مجبور نشوم هرروز سنگ را نشان دلم بدهم

و بگویم:

اگر مثل این بودی او نمی رفت...
پاسخ: ye dooneie Rafighe Khodam

رامین

ساعت23:06---28 دی 1391

[وب سایت]

بس که دیوار دلم کوتاه است . هرکه از کوچه ی تنهایی من می گذرد ، به هوای هوسی هم که شده . سرکی می کشدو می گذرد …
پاسخ: Ye Donyaaaa Mamnoon a Hozoure Garmet Dadash Ramine Aziz

یه عاشق تنها

ساعت21:17---28 دی 1391

- [ایمیل]

مادر " مرا ببخش درد بدنم بهانه بود !
کسی رهایم کرده بود...
که صدای بلند گریه ام؛
اشک هایت را در آورد...!!!

یه عاشق تنها

ساعت14:06---28 دی 1391

- [ایمیل]

زخم های دستم را می بندند و می گویند:چرا با خود چنین کردی،ولی افسوس کسی زخم بزرگ دلم را ندید تا بگوید چرا با تو چنین کردند...

پاسخ: Ha Ey Gofti Daash ReZa ,mersi Harfe Delam Bood

my love

ساعت12:34---28 دی 1391

[وب سایت]

دلتنگي يعني:
دقيقه دقيقه گوشيتو چک کني و وانمود کني
داري ساعتتو ميبيني.

سلام داداشی. ممنون از حضور مستمر و همیشگی ات. راستی عنوان وبلاگ ما خیلی وقته عوض شد ولی تو هنوز درستش نکردی، دیگه عاشق تنها نیستماااااااااااااا.
یه دونه ایی...

my love

ساعت12:34---28 دی 1391

[وب سایت]

یه عاشق تنها

ساعت11:16---28 دی 1391

- [ایمیل]

می دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟

چون لبخند رو به هر کسی می توني هديه کنی

اما اشک رو فقط برای کسی می ريزی که

نمی خوای از دستش بدی.....!
پاسخ: Are Dadash Reza Vaghean...

رامین

ساعت21:27---27 دی 1391

[وب سایت]

واقعا ممنونم ازت

رامین

ساعت20:48---27 دی 1391

[وب سایت]

سلام داداش گلم. ممنون از حضور زیبات

الان آپم

منتظرتم

بدرود
پاسخ: Chashm Dadash. Khahesh Mikonam Hami Ala Miyam

یه عاشق تنها

ساعت10:18---27 دی 1391

- [ایمیل]

امروز معلم عشق گفت :

دو خط موازی هیچگاه به هم نمیرسند !

مگر اینکه یکی از آنها خود را بشکند .

گفتم : من خودم را شکستم پس چرا به او نرسیدم ؟

لبخند تلخی زد و گفت :

شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته باشد
پاسخ: Salam Daash Rezaye Aziz.. Vaghean Ziba Bood.. Mersi k Hamishe Miyay o Sharmandam Mikoni Rafighe Samimiye Khodam.

H_Darkness

ساعت0:22---27 دی 1391

[وب سایت]

کاش کودک بودم که به هربهانه ای به آغوشی پناه می بردم و آسوده اشک می ریختم !

بزرگ که باشی باید بغضهای زیادی را بیصدا دفن کنی …
پاسخ: mersi dadash. kheyliii ziba bood

پرنسس

ساعت19:39---26 دی 1391

دوست داشتن یعنــــی اونی که اگه صــــــد دفعه هم ناراحتــــش کنی ،

هربار میـــــــگه این دفعه آخـــــریه که می بخشــــــمت و با اخـــــم میاد توی بغــــــلت...
پاسخ: kheyliiii ziba bood. mamnoonam azat ajim.

sahar

ساعت12:39---26 دی 1391

عااااالش بووود داداشی

@} ;-

رامین

ساعت22:46---25 دی 1391

[وب سایت]

شرمندمون نکن داداش سامان. شما گلیت همه روهم گل میبینید عزیزم
پاسخ: Nazare lotfete Dadash, Man Bekhoda Bedoone Eghragh Goftam... Dadash Ramine Khodemooni Ye Doone bashi.

رامین

ساعت22:23---25 دی 1391

[وب سایت]

دلي که عشق ندارد و به عشق نياز دارد،آدمي را همواره در پي گم شده اش،ملتهبانه به هر سو مي کشاند

سلام داداش گلم. راستی من با اجازت لینکت کردم
مرسی بابت حضور زیبات

یه عاشق تنها

ساعت16:41---25 دی 1391

- [ایمیل]

نــامــت را...

خــاطـراتــت را...

دوستت دارم هایت را..

و لمس حـس ِ بــودنـت را...

هـمـه ُهــمه را ، بــه دسـت سـرد بــاد سپـُـردم!

یـــــــادم تـــو را فـــــــرامــــــــوش...
پاسخ: kheyli ziba bood dadash reza mersi

پرنسس

ساعت16:02---25 دی 1391

[وب سایت]

سلام داداش سامان...خوبی؟
کجایی؟
کم پیدایی!!!

یه عاشق تنها

ساعت13:03---24 دی 1391

- [ایمیل]

سر خاک من...!!

اونی که بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه...!!

اونی که نخواست ما رو بالاخره میاد دیدن جسدم...!!

اونی که حتی نیومد تولدم زیر تابوتمو گرفته...!!

اونی که سلام نمیکرد میاد برا خدافظی...!!

عجب روزیه اون روز...!!
پاسخ: mersi dadash reza bamarame khodemoon... ey val vaghean harfe delamo zadi

پرنسس

ساعت18:50---23 دی 1391

[وب سایت]

زندگی به من آموخت هر چیز قیمتی دارد

پنیر مجانی فقط در تله موش یافت می شود !
پاسخ: mamnoon a hozoure garmet ajie man.

رامین

ساعت12:18---22 دی 1391

[وب سایت]

ترک دین و دل نمودم ، ترک جان هم می کنم ، هرچه گویی غیر عشقت ، ترک آن هم می کنم !
پاسخ: afarin dadash... bezanin kaf ghashangaro be eftekharesh.

y ashegh

ساعت18:16---21 دی 1391

[وب سایت]

روي آن شيشه تبدار تورا"ها" كردم،اسم زيباي تورابانفسم جاكردم،شيشه بدجوردلش ابري

وباراني شد،شيشه رايك شبه تبديل به درياكردم، باسرانگشت كشيدم به دلش عكس

تورا،عكس زيباي توراسيرتماشا كردم

up kardam dadasham,

y ashegh

ساعت16:42---21 دی 1391

[وب سایت]

خداوندا زیباترین لحظه ها را نصیب مادرم کن ، که زیباترین لحظه هایش را به خاطر من از دست داده است ...
مادرم دوستت دارم

ali bood dadasham, mesle hamishe ba ehsaso ziba bayan kardi

sara

ساعت15:20---21 دی 1391

[وب سایت]

salam dadashi khoobi?ye ap gozashtam k khodam goftamesh montazeretama zood biya nazar bede.pishapish mamnoon.

ارمین

ساعت21:12---20 دی 1391

[وب سایت]

سر بروی شانه های مهربانت میگذارم

عقده ی دل میگشایم

گریه ی بی اختیارم

از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
پاسخ: ممنون از حضور گرم و آرامش بخشت داداش آرمين...

H_Darkness

ساعت21:08---20 دی 1391

[وب سایت]

بچـــه کـــه بـــاشی

از “نقـــاشی”هـــایتـــ هـــم

مــی‌ تــواننــد بـــه روحیـــاتــ و درونیـــاتتــ پی ببــرنـــد ،

بـــزرگ کـــه مــی‌ شـــوی

از حــرفهـــایتـــ هـــم نمــی‌ فهمنـــد تـــوی دلتــ چـــه خبـــر استــ !

پاسخ: ممنون از حضور گرم و صميمانه ت داداش...

پرنسس

ساعت21:10---19 دی 1391

[وب سایت]

دوست داشتنت،

هوس نیست ...کہ باشد و نباشد .

نفس است !

تا باشم...

تا باشی ...!
پاسخ: ممنون آجى واقعا زيباااااا بود

مهرسا

ساعت16:43---19 دی 1391

[وب سایت]

سلام داداش سامان.

متنت خیلی قشنگ بود!! خیلی!!!

راستی من تا هفته دیگه دوباره برمیگردم اما ایندفعه خیلی فرق داره!

چون ایندفعه.....

هیچی.. شاید بعدا بهت گفتم.

تا یه هفته دیگه یا حق!
پاسخ: سلام آجى مهرسا يه دنيااااا ممنون از حضور گرم و آرامش بخشت... خوشحالم كه تصميم گرفتى برگردى ، من و بچه هاى ديگه بى صبرانه منتظر برگشت دوباره ت هستيم... ممنون

sara

ساعت17:39---18 دی 1391

[وب سایت]

salam dadashe gplam bazam mesle hamishe gol kashti kheily ghashang bood.khaste nabashi mehraboon.merc k khabaram kardi.movazebe khodeto khoobiyat bash.montazere ape jadidet hastam.

Saman Azimi

ساعت14:11---18 دی 1391

[وب سایت]

بدترين چيز اينه كه محبت مادروووووووووو با هان و چيه و.... جواب بديم..

بعد زنگ يه غريبه كه فقط هوسه با جااانم جواب بديم.!!!

.

.

.

Salam Saman... Man Vojdanetam.. Havaset Bashe... Are... Are Havaset Bashe.. Man A in Pas Bahatam... Are.. Are Bahatam.. Havaset Bashe Samaaaaaaaaaan.!!!
پاسخ:

I
♥
Mother...

رامین

ساعت23:33---17 دی 1391

[وب سایت]

سلام عزیزم

قلم زدی

زیبا قلم زدی

عشقتو قلم زدی

عشقتو زیبا قلم زدی

افرین

منم اپ کردم

منتظرتم

بدرود
پاسخ:

سلام داداش. مرسى از حضور گرم و هميشگيت...
راستى به روى چشم الان ميام داااااشم.
راستى داداش بدون ♥ ميام...!!! ديگه دلى ندارم آخه...
ميدونى چرا؟
بعده اشك مادرم انداختمش زير دست و پا...
كاش اونكه عين خيالش نيست برش ميداشت...
نوازشش ميكرد...
تو بغل ميگرفتش...
چه ♥ خوشى دارم هاااااااااااااااااااااااااااااااااا... اوخى خداجون خودت نگاه كن آخه...

my love

ساعت13:03---17 دی 1391

[وب سایت]

اگـر مــيدانستم....

بدون مــن....

خــوش تري.

نوبــت به تو نمــيرسيد....

مــن...

تــرکت مــيکردم.

دادشی، با چند تا پست منتظرتم.
پاسخ: چشم داداشى الان ميام. يه دنيا ممنون از حضور گرم و آرامش بخشتون...

my love

ساعت13:02---17 دی 1391

[وب سایت]

سلام داداشی. خوبی؟ مرسی از این پست زیبا، واقعا عالیییییییی بود. میتونم به جرات بگم یکی از بهترین پست های این وب بود. واقعا دمت گرم. حیفه این استعداد نیست که حروم بشه. بزن تو کار نویسندگی، جدی میگم. مطمئن باش کارت میگیره.
خلاصه موفق باشی. یه دونه ایی داداشی. فعلا...

my love

ساعت12:59---17 دی 1391

[وب سایت]

برايم مهم نيست...

اما موهايم را طوري شانه ميزنم که مادرم موهاي سفيد را نبيند.
پاسخ: ممنون داداشم . خيلى زيبا بود... الهى من قربون مادر عزيزم بشم كه تنها فرشته ى روى زمينه. اين پست رو تقديم ميكنم به مادر عزيزم و همچنين تموم مادرهايى كه غم بچه هاى بى لياقت و ذليلى مثل من رو ميخورند... از همين كامنت ، از همين پست ، از لابه لاى واژه با غبارى از شرم و پشيمونى ميگم: "دوستت دارم مادر" همين.

پرنسس

ساعت12:36---17 دی 1391

[وب سایت]

گاهی عمر تلف میشود ؛

به پای یک احساس …

گاهی احساس تلف میشود ؛

به پای عمر !

و چه عذابی میکشد ،

کسی که هم عمرش تلف میشود ؛

هم احساسش …
پاسخ: خييييييلى زيبا بود آجى. هميشه شرمندم ميكنى... يه دنيااااااااا ممنون از حضور گرم و آرامش بخشت...

پرنسس

ساعت12:35---17 دی 1391

[وب سایت]

خیلی غمگین بود...قضیه چیه داداش؟حالت خوبه؟